پنجشنبه ۲۹ فروردين ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۴۲

زندگی‌نامه شهدا خراسان جنوبی/64

زندگی‌نامه شهدا خراسان جنوبی/64
 
به گزارش خراسان‌تایم، چه کسی می‌داند جنگ چیست؟ چه کسی می‌داند فرودیک خمپاره قلب چند نفر را می‌درد؟ چه کسی می‌داند جنگ یعنی سوختن، یعنی آتش، یعنی گریز به هر جا، به هر جا که اینجا نباشد، یعنی اضطراب که کودکم کجاست؟ ‌جوانم چه می‌کند؟ دخترم چه شد؟ به راستی ما کجای این سوال‌ها و جواب‌ها قرار گرفته‌ایم‌؟ کدام دختر دانشجویی که حتی حوصله ندارد عکس‌های جنگ را ببیند و اخبار آن را بشنود. از قصه دختًران معصوم سوسنگرد با خبر است؟ آن مظاهر شرم و حیا را چه کسی یاد می‌کند که بی شرمان دامنشان را آلوده کردند و زنده زنده به رسم اجدادشان به گور سپردند. کدام پسر دانشجویی می‌داند هویزه کجاست؟‌ چه کسی در هویزه جنگیده؟ کشته شده و در آنجا دفن گردیده؟ چه کسی است که معنی این جمله رادرک کند: نبرد تن و تانک؟! اصلا چه کسی می‌داند تانک چیست؟ چگونه سر 120 دانشجوی مبارز و مظلوم زیر شنی‌های، تانک له می‌شود؟
 
شهید علی توانا به تاریخ 10/1/1343 در روستای اوج از توابع بخش آرین شهر شهرستان قائنات متولد و در تاریخ 7/1/1362 در منطقه بانه کردستان به فیض شهادت نائل شد.

طراوت فصل بهار، شادی و شوق وصف ناپذیر مردم، جنب و جوش و فعالیتهای امیدوارانه برای کشت و کار محصول در روستاها و زمینهای کشاورزی، همه و همه مناظر زیبایی خلق می کند که آفرینش این مناظر زیبا به غیر از نعمتهای خالق زیبائیها نمی تواند باشد. در این میان چشمان خوشحال و منتظر والدینی که انتظار تولد نوزاد خود را می کشند، صحنه زیبای دیگری را خلق می کند. دهم فروردین ماه سال 1343 در روستای اوج از توابع بخش آرین شهر شهرستان قائنات، نوزادی متولد شد که لبخند را برلبان خشکیده والدین رنج کشیده و زحمتکش خانواده توانا، که با دسترنج کشاورزی گذران زندگی می کردند و در اعتقادات مذهبی خویش پایبند و مقید بودند، آورد. نام او را علی گذاشتند که مقتدای او نیز علی بود. 

زندگینامه شهید علی توانا
شهید علی توانا، دوران کودکی خود را در آغوش گرم خانواده در همان روستا زادگاهش سپری کرد.7 ساله بود که از روستا به آرین شهر(سده) رفت ودر مکتبخانه به فراگرفتن قرآن روی آورد. طی یکسال قرآن را فرا گرفت. او دوران دبستان خود را با موفقیت پشت سر گذاشت، اما بدلیل وجود مشکلات اقتصادی نتواست به دوره راهنمایی پا گذاشته واز تحصیل باز ماند. 

زندگینامه شهید علی توانا
در کارهای کشاورزی به پدر کمک می کرد. زمانی که جنگ تحمیلی شروع شد اصرار زیادی می کرد که مانند دیگران به جبهه اعزام شود. اما تا مدتی این شرایط برایش فراهم نشد. او با تلاش بسیار زیاد، علیرغم اینکه 5 ماه دیگر میبایست به سربازی اعزام شود ولی با همه این تفاسیر، از طریق بسیج به جبهه اعزام شد و پس از طی یک ماه دوره آموزش نظامی، حدود سه ماه در جبهه های حق علیه باطل با مزدوران بعثی دست و پنجه نرم کرد. هنوز دوماه از برگشتن وی از جبهه نگذشته بود که به خدمت مقدس سربازی اعزام شد. دوره آموزشی را در بیرجند گذراند و پس از آن به سنندج و در درگیریهای کله قندی شرکت داشت. وقتی به مرخصی آمد، به گفته پدرش اصرار برای رفتن به زیارت امام هشتم(ع) به همراه والدینش داشت. پدرش می گوید: « به او گفتم الان فصل کار کشاورزی است و نمی توان به زیارت رفت. تو با مادرت برو. اوگفت که معلوم نیست دفعه بعد بتوانم برای زیارت بروم و حتماً شهید می شوم.» لذا والدینش را مجاب کرد تا با هم به زیارت رفته و پس از آن در مشهد از هم جدا شده و خداحافظی نمودند. او به کردستان رفت و پدر و مادرش به روستای خود برگشتند. بعد از 40 روز خبر شهادتش به خانواده رسید و به تاریخ 7/1/1362 در منطقه بانه کردستان جان به جان آفرین تسلیم و با خیل عظیم شهیدان همسفر شد. روحش شاد و یادش گرامی.
زندگینامه شهید علی توانا

انتهای‌پیام/2/
Share/Save/Bookmark
کد مطلب:۲۲۰۲۱